معرفی اصول بازار فارکس
در این دوره از سایت کندل به اصول بازار فارکس در پرایس اکشن می پردازیم. یکی از دلایل اصلی که خیلی از معاملهگران نمیتوانند به موفقیت مستمر برسند، این است که درک درستی از بازار ندارند. آنها ماهیت واقعی بازار و معاملهگری را نمیفهمند. هدف ما در این بخش این است که این اشتباهات را برطرف کنیم. شاید این موضوعات خیلی بدیهی به نظر برسند، اما دانستن آنها پایهای محکم برای درک بهتر محیطی است که در آن معامله میکنید و به شما نشان میدهد چطور به سود برسید.
بیشتر کتابها و دورههای آموزشی معاملهگری روی حرکات قیمت، الگوهای قیمتی و اندیکاتورها تمرکز دارند (یعنی معاملهگران را به استفاده از این ابزارها برای تصمیمگیری تشویق میکنند). اما نکته مهمی که در این میان گم شده، علت اصلی حرکات قیمت است.
در پایان این بخش، شما به درک روشنی از این موارد خواهید رسید:
- ماهیت واقعی بازارها
- ماهیت واقعی معاملهگری
در نهایت متوجه میشوید چرا بیشتر سیستمهایی که تا به حال استفاده کردهاید، بیفایده بودهاند و دیگر به آنها علاقهای نخواهید داشت. همچنین از جستجو برای یک سیستم معاملاتی جادویی و بینقص دست میکشید و به جای آن، یاد میگیرید که چطور با تحلیل درست و معاملهگری اصولی، موفق شوید. با تمرکز بر پرایس اکشن یا استراتژیهای مبتنی بر آن، میتوانید مهارتهای خود را ارتقا دهید و در مسیر رشد و پیشرفت قرار بگیرید.
معامله گری در سایه ها
شاید هیچ وقت چیزی دربارهی “معاملهگری افلاطون” نشنیده باشید، اما او یک جملهی معروف دارد که خیلی به درد ما در اینجا میخورد: “واقعیت برای ما همان چیزی است که میبینیم، اما در خیلی از موارد، واقعیت چیزی نیست که واقعا میبینیم.”
حالا یک صحنه را تصور کنید: یک غار که داخلش یک سری زندانی از بچگی زنجیر شدهاند. این افراد نمیتوانند تکان بخورند، حتی سرشان هم ثابت است و فقط میتوانند به دیوار روبهروی خود نگاه کنند. پشت سرشان یک آتش روشن است و بین آنها و آتش، راهرویی وجود دارد که در آن آدمها و اجسامی از چوب و سنگ حرکت میکنند. اما زندانیان فقط سایهی این اجسام را روی دیوار میبینند و صدای پژواکها را میشنوند.
حالا سؤال اینجاست: آیا این افراد فکر نمیکنند که این سایهها و پژواکها، خود واقعیت هستند؟ چون از وقتی به دنیا آمدهاند، فقط همین را دیدهاند و شنیدهاند. اما حقیقت چیز دیگری است! یک واقعیت عمیقتر وجود دارد که آنها نمیتوانند ببینند. چیزی که آنها “واقعی” تصور میکنند، فقط یک توهم است.
همین اتفاق در معاملهگری هم میافتد!
بیشتر معاملهگران فکر میکنند که آنچه در چارت میبینند، همان حقیقت بازار است. آنها به اندیکاتورها و الگوهای قیمتی تکیه میکنند و تصور میکنند که این ابزارها، قیمت را حرکت میدهند. اما این فقط یک توهم است! متأسفانه، این افراد مثل همان زندانیان غار افلاطون هستند که فکر میکنند سایهها تمام واقعیت است.
واقعیت عمیقتری در بازار وجود دارد که بیشتر معاملهگران از آن بیخبرند. آنها بدون درک این حقیقت، فقط درگیر اندیکاتورها و الگوها میشوند و مدام به دنبال ابزارهای جدید، تنظیمات جدید و روشهای مختلف هستند. اما این یک چرخهی بیپایان و بینتیجه است!
حقیقت بازار این نیست که اندیکاتورها و الگوها باعث حرکت قیمت میشوند، بلکه اینها خودشان نتیجهی حرکت قیمت هستند! اگر میخواهید در معاملهگری موفق باشید، باید فراتر از این سایهها را ببینید و بفهمید که چه چیزی واقعا قیمت را جابهجا میکند. این حقیقت در لایههای عمیقتری نهفته است، جایی که واقعیت اصلی بازار شکل میگیرد.
علت و معلول اصول بازار فارکس
بیایید از یک زاویهی دیگر به موضوع نگاه کنیم—شاید این روش برای بعضی از شما مفیدتر باشد. این بار حرکات قیمت را از دید علت و معلول بررسی میکنیم.
حرکات قیمت، اندیکاتورها و الگوهای قیمتی همگی نتیجه (معلول) هستند. اما اگر میخواهیم بازار را واقعا درک کنیم، باید روی علتها تمرکز کنیم. سؤال مهم اینجاست: چه چیزی باعث حرکت قیمت میشود؟
تا زمانی که علت واقعی را درک نکنیم، نمیتوانیم تشخیص دهیم که قیمت چه زمانی و چرا شروع به حرکت میکند.
مثال: اشتباه رایج در تحلیل قیمت
بیشتر معاملهگران هنگام تحلیل نمودار فقط روی خود قیمت تمرکز میکنند. مثلا یک شکست نزولی (Breakout) را میبینند که در اثر شکلگیری الگوی سر و شانه اتفاق افتاده است. سپس، حرکت قیمت ادامه پیدا میکند و در نهایت متوقف میشود.
- معاملهگران الگوها، نقطه شکست (Breakout) را در الگوی سر و شانه میبینند و سریع در آنجا دست به فروش میزنند، یا منتظر بسته شدن کندل تأییدی میمانند و بعد در نقطهی B اقدام به فروش میکنند.
- معاملهگران اندیکاتورها معمولاً بر اساس سیگنالهایی که از اندیکاتورهایشان دریافت میکنند، در نزدیکی نقطهی C وارد معامله میشوند. اما مشکل اینجاست که این سیگنالها تاخیری هستند—یعنی در واقع، ورود آنها با فاصلهی زیادی از شروع واقعی حرکت قیمت اتفاق میافتد.
این یعنی بیشتر معاملهگران، وقتی وارد بازار میشوند که بخش اصلی حرکت قیمت قبلاً اتفاق افتاده و فرصت خوب از دست رفته است. پس اگر میخواهیم تصمیمهای بهتری بگیریم، باید علت واقعی حرکت قیمت را بشناسیم، نه اینکه فقط دنبال الگوها و اندیکاتورها بدویم!
مشکل اصلی بیشتر معاملهگران اینه که فقط روی قیمت تمرکز دارن، در حالی که حرکت قیمت خودش یه نتیجه (معلول) از یه علت دیگهست. این افراد فقط وقتی قیمت حرکت میکنه، وارد معامله میشن و امید دارن که این حرکت ادامه پیدا کنه تا بتونن سود کنن.
اما امید داشتن به تنهایی توی بازار کافی نیست!
راه بهتر اینه که بفهمیم اصلاً چرا قیمت حرکت میکنه. شاید علت حرکت رو مستقیماً نبینیم، اما اگه اون رو بشناسیم، میتونیم توی زمان بهتر و با قیمت مناسبتر وارد معامله بشیم.
مثال: ورود هوشمندانه به معامله
اگه میدونستید علت حرکت قیمت چیه، به جای اینکه مثل بقیه توی نقطه B وارد بشید، زودتر وارد معامله میشدید و میتونستید توی نقطه E یا D به سود برسید. حتی اگه قیمت اونطور که انتظار داشتید پیش نمیرفت، باز هم توی یه محدوده حمایتی فرصت داشتید با کمترین ضرر یا حتی بدون ضرر خارج بشید.
چرا فهمیدن علت حرکت قیمت مهمه؟
✅ باعث میشه قبل از شروع یا در همون ابتدای حرکت قیمت وارد معامله بشید.
✅ بهتون کمک میکنه نزدیکتر به قیمت مناسب وارد بشید.
✅ میفهمید چرا قیمت حرکت کرده و دلیلش چیه.
✅ میتونید ادامه یا پایان حرکت قیمت رو تشخیص بدید.
اگه علت واقعی حرکت قیمت رو بفهمید، دیگه لازم نیست فقط امیدوار باشید که قیمت حرکت کنه! بلکه میتونید بهموقع وارد و خارج بشید و سود واقعی بگیرید.
حالا یه سؤال: اگه قیمت حرکت نکنه، اندیکاتورها و الگوها چی میشن؟!
حقیقت اینه که برای درک واقعی بازار، باید چند تا مرحله مهم رو طی کنیم…